محل تبلیغات شما
پیش دانشگاهی مصیبت خاص خودش را داشت. فارسی بودنش به کنار، درس ها بیش از هر آنچه فکر میکردم سنگین بودند و من از نظر روحی – مثل هر زمان دیگری- اصلا و ابدا دوست نداشتم ایران باشم در آن زمان. و تنها چاره بازگشت به وضع قبلی را نمره خوب دبیرستان و دانشگاه میدانستم. امتحان ها را تمام کردم. شده بودم شاگرد سوم کلاس. گفته بودیم جشن فارغ التحصیلی و "حاج خانم" مدیر مدرسه گفته بود بعد از امتحان نهایی. بعد هم گفته بود بعد از کنکور.

پاییز مبرسد که مرا مبتلا کند.

"انا تعلمنا البکا بلا دموع"

باشد که دلداری "کنید"...

گفته ,ها ,امتحان ,زمان ,جشن ,التحصیلی ,گفته بود ,بود بعد ,بعد از ,شاگرد سوم ,بودم شاگرد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

برخی از شهدای دفاع مقدس استان لرستان روماتولوژی کودکان اصفهان